در سال 1859 ناتان آمیز آمریکاییاولین امتیاز ثبت اختراع را به نام خود تقاضا نمود و عنوان آن را پله های گردان گذاشت شکل این پله ها به صورت مثلث متساوی الاضلاع بود که از طریق آن مسافر روی یک ضلع سوار شده و در انتها پیاده می گردید اما کار بر روی این اختراع و تکمیل آن ادامه یافت تا اینکه در سال 1892 شخصی به نام رنو اختراع خود را در انگلیس تحت عنوان آسانسور با پله های متوالی ثبت کرد اختراع او این نکته را روشن ساخت که دستگیره ها می توانند حذف شوند و توجه به سرعتی در حدود 200 فوت در دقیقه معطوف شد این مقدار از سرعتهایی که هم اکنون به عنوان سرعت استاندارد تلقی می شود بیشتر است همچنانکه موضوع آسانسورهای بالا و پایین بر که امروزه در فروشگاههای مدرن به کار می روند مورد توجه قرار گرفت.
طراحی و نصب اولین دستگاه های پله برقی :
طرح درست مانند همه نقاله ها ولی بعد ها شامل گیره هایی شد که قابل کاربرد در گروه های سه تایی که پایین تر از قسمت هدایت کننده و بالاتر از قسمت متحرک بودند ودر نظر گرفت این کار جاگیری بهتر را برای پاها به هنگام بالا رفتن ایجاد کرد اولین پله های برقی برای لذت جویی و سوار شدن نصب می شدند با وسیله ای جدی برای حرکت و جابه جا نمودن مسافرین در سال 1893 یکه پله برقی در شیکاگو برای یک نمایشگاه نصب گردید و بعد از آن نیز در سالهای بعد این پله ها در جاهای دیگر تفریحی و نمایشگاهی استفاده گردید در سال 1911 متروی لندن پله برقی برای حمل نقل آسان مسافران نصب گردید.
قسمت سوم - شرکت تسيس
يکی از فعاليت های شرکت تسيس مربوط به آسانسور بود و بر همين اساس در سالهای اوليه تأسيس تصمیم به احداث شرکتی مستقل در رابطه با صنعت آسانسور گرفتند و اولين مذاکرات در سال 1348 آغاز شد و پس از بررسی های فراوان در صنايع آسانسور جهان شنيدلر سوئيس را به عنوان بهترين گزينه انتخاب نمودند و پس از مذاکرت و مکاتبات فراوان آسانسور و پله برقی شنيدلر سوئيس موفقت خود را با مشارکت و سرمايه گذاری تأسيس اولين کارخانه آسانسور سازی در ايران اعلام نمود، و در تاريخ 15/8/1350 اظهارنامه و اساسنامه شرکت سهامی ايران شنيدلر تحت شماره 15117 در اداره ثبت شرکت ها و مالکيت صنعتی ثبت گرديد و مؤسسين شرکت در روزنامه رسمی شماره 7809 مورخ 30/8/1350 بشرح زير درج شد.
مؤسسين شرکت ایران شیندلر :
1- بانک توسعه صنعتی و معدنی ايران با 1600 سهم
2- سازمان برنامه با 3200 سهم
3- شرکت شيندلر هلدينگ آ.گ با 2400 سهم
4- شرکت ابوالحسن ديبا و شرکاء با 800 سهم
5- سرمايه شرکت نيز مبلغ هشتاد ميليون ريال
6- مرکز اصلی شرکت نيز ابتدا در دفتر مرکزی شرکت تسيس تعيين شده بود
- اولين مديران شرکت نيز عبارت بودند از آقايان:
1- اسماعيل طائی
2- نادر پيمائی
3- فريدون يزدان پناه
4- واو- ال – تايلر
5- فرهاد ديبا
بامداد اولين شنبه در ماه شهريور 1355 به همراه برادر بزرگترم عازم قزوين شديم از کرج که گذشتيم وارد جاده باريک و ناهموار قزوين – کرج شديم و هر چه از تهران دور می شديم بی توجهی به جاده بيشتر مشهود بود. حدود ساعت 30/8 به سه راهی شهر صنعتی البرز رسيديم، ابتدای جاده شهر صنعتی البرز باريک و مشابه جاده قبلی بود اما حدود دو کيلومتر که مسير را طی کرديم وارد ميدان وسيعی شده و خيابانهای بعد از ميدان وسيع و پهن بود، جدول بندی مناسب و آسفالت بسيار صاف بود و گياهان گلهای تزئينی در طرفين خيابان، درخت های نونهال که برگ های آنها رو به زردی گرائيده بود، منظره بسيار زيبائی را بوجود آورده بود، و نظافت خيابان بسيار چشمگير بود. بعد از ميدان يکی دو چهار راه را رد کرديم که حروف نوشته بزرگی در دست چپ خيابان که بر روی ديوار ساکن بلند کارخانه نوشته بود نظرمان را جلب کرد. نوشته روی ديوار با استفاده از فلز و رنگ سياه تشکيل شده بود و به دو زبان فارسی و انگليسی نوشته بود، « ايران شيندلر».
طول ساکن مذکور را که طی کرديم وارد خيابان دست چپ شديم و مقابل درب ورودی کارخانه که حدود 50 متر از خيابان اصلی فاصله داشت توقف کرديم. از برادرم خداحافظی کردم و با دور شدن او به سمت درب کارخانه که واحد انتظامات در يک طرف درب قرار داشت حرکت کردم ساختمان انتظامات از سه اطاق تشکيل شده بود، اطاق اول محل استقرار نگهبانان بود و در کنار آن محل استقرار ساعت های حضور و غياب و کارتهای پرسنل و در جوار آن هم اطاقی بود جهت ملاقات افراد. در اطاق ملاقات سه نفر حضور داشتند. نگهبان پس از دريافت برگ معرفی نامه مرا به اطاق ملاقات راهنمايی کرد. وارد اطاق شدم و به حاضرين سلام کردم و روی يکی از مبل ها نشستم. چند لحظه ای به سکوت گذشت تا اينکه يکی از حاضرين ( آقای سعيد آذر) با لحجه ای قزوينی سکوت را شکست و از من سئوال کرد که شما هم جهت آموزش آسانسور آمده ايد، وقتی که پاسخ مثبت من را شنيد خود را معرفی کردم او هم گفت که من سعيد آذر می باشم و اهل قزوين هستم، نفر بعد که موهای بلندی داشت گفت من هم سياوش محموديان از تهران هستم و نفر بعدی هم که جوانی ريزه و کوچک جثه بود گفت من علی اکبر عمادين هستم و از دماوند آمده ام.
حدود ساعت 9 بود که دو نفر ديگر به جمع ما اضافه شدند يکی آقای خالصی و نفر آخر آقای ياجم.
دوره آموزشی سوم مربوط به ما 6نفر بود و لذا با تکميل نفرات به همراه سرپرست انتظامات به طرف امور اداری کارخانه که در اواسط خيابان مقابل دفتر نگهبانی و فاصله ای حدود 50 متر قرار داشت حرکت کرديم.
ساختمان اداری در دو طبقه ساخته شده بود و بصورت حرف ال انگليسی بود، از درب که داخل شديم 5 اطاق در دست راست بود و سالنی بزرگ در وسط در مقابل راه پله طبقه دوم و در کنار راه پله درب خروجی بود و در سمت چپ مرکز مخابرات و سرويس های بهداشتی مردانه و زنانه و در انتها رستوران مديران در ضلع مجاور رستوران مديران، رستوران کارگران قرار داشت.
اطاق های پائين متعلق به مدير توليد ـ حسابداری ـ تدارکات ـ و امور اداری
بود.
در طبقه بالا نيز حدود 10 اطاق و دو سالن بزرگ اجتماعات قرار داشت و در اطاق های بالا واحد های چاپ و اوزاليد و ماشين های زيراکس ـ بايگانی نقشه ها ـ مدير کارخانه ـ مدير واحد برق و اطاق های استراحت ميهمانان و اطاق مخصوص مدير عامل و .... قرار داشت.
سرپرست انتظامات، اطاق مدير اداری را نشان داد و خود به محل خدمتش برگشت، وارد اطاق شديم. اطاقی بزرگ با ابعاد حدود 8×7 و چند نوع مبل مختلف در نقاط مختلف آن مستقر شده بود و ميزی بسيار بزرگ در جوار پنجره هايی که به محوطه کارخانه مشرف بود قرار داشت و در پشت آن فردی قرار گرفته بود به نام آقای نوذر قره.
با ديدن ما از پشت ميز برخواست و به استقبالمان آمد و دعوت کرد
قسمت دوم- -آشنائی
اوايل مرداد ماه سال 1355 در يک جمع فاميلی يکی از اقوام بدون مقدمه گفت: به کار آسانسور علاقمندی؟... با کنجکاوی مسئله را جويا شدم، اظهار داشت يکی از دوستان که قبلاً معاونت وزارت مسکن بوده با جمعی از مديران ارشد در شرکت جديد التأسيس آسانسور سازی ايران شنيدلر فعال می باشند و شرکت فوق بخشی از نيروی کار خود را از طريق توصيه جذب می کند در آن تاريخ حدود يک سال بود که در شرکت يکی از دوستان پدرم که در بخش فروش لوازم يدکی ماشين آلات راهسازی و کشاورزی فعال بود و نمايندگی کاترپيلارــ آليس چالمرز و سی فرگوسن را داشت و همچنين در کار واردات سواری و کاميون بنز نيز بود، مشغول بکار بودم.
شرکت مذبور بنام تضامنی حبيبی و کيان واقع در پاساژ سلامت در خيابان سعدی نرسيده به چهار راه اکباتان قرارداشت. گرچه از کار در اين شرکت رضايت داشتم و شرايط خوبی هم برايم مهيا بود، اما نمی دانم چرا بدون بررسی پيشنهاد با آن موافقت کردم و قرار نشد پس از ارتباط با فرد مورد نظر که از دوستان صميمی آقای سيد عبدالله منوچهری از دوستان نزديک پدرم بود، اقدامات لازم را انجام دهد و نتيجه را به من اطلاع دهد. اواسط مرداد ماه 1353 بود که قرار شد به دفتر مرکزی شرکت آسانسورسازی ايران شنيدلر مراجعه نمايم. با اشتياق و دلهره ای گنگ صبح روز شنبه عازم دفتر مرکزی شرکت شدم. دفتر مرکزی شرکت ايران شنيدلر در چهارراه کالج ــ کوچه دبيرستان البرز واقع شده بود. ساختمان شرکت مربوط به دکتر مجتهد زاده رئيس دبيرستان البرز بود و خود ايشان در طبقه سوم ساختمان مذکور سکونت داشتند و طبقه دوم مربوط به ايران شيندلر بود. از پله های شرکت بالا رفتم و وقتی وارد سالن شدم در پشت ميزی که در قسمت بالای سالن قرار داشت دختر خانمی نشسته بود. سلام کردم و گفتم با آقای شجاع کار دارم. به آرامی با اشاره به اطاقی اظهار داشت آنجا ــ بعد گفت چند لحظه صبر کنيد تا با ايشان هماهنگ کنم ــ تلفنی به ايشان رساند و دقايقی بعد بنده در صندلی مقابل ميز آقای علی شجاع که معاونت مدير عامل و مديريت اداری را به عهده داشتند، نشسته بودم. ابتدا جويای حال آقای منوچهری شدند و بعد از احوالپرسی معمول مقداری راجع به شرکت و وضعيت آسانسور و نياز مملکت به متخصصين زبده در اين صنعت اظهار داشتند که به واحد جذب نيرو نزد آقای اسدالله اکبری بروم و در همانجا تلفنی دستورات لازم را به ايشان داد بعدها از همکاران شنيدم که آقای علی شجاع خواهر زن دکتر جعفر شريف امامی بوده و آخرين سمت ايشان در وزارت آبادانی و مسکن پست معاونت وزيربود.
با خداحافظی از آقای شجاع به دفتر آقای اکبری رفتم. ايشان استقبال گرمی از من نمود و اوراقی را که بايد تکميل نمايم تحويلم داد به همراه اوراق برگ تعهد نامه ای بود که بايد در دفتر اسناد رسمی تنظيم می شد و بر اساس آن متعهد می شدم که پس از فارغ التحصيل شدن در دوره آموزشی ايران شيندلر مدت 5 سال خدمت نمايم.
پس از تکميل مدارک و امضاء تعهد نامه در محضر کليه اوراق را روز بعد به آقای اکبری تحويل دادم و ايشان معرفی نامه ای به من دادند که بر اساس آن روز اول شهريور سال 55 به کارخانه شرکت ايران شيندلر واقع در شهر صنعتی البرز قزوين مراجعه نمايم.
در اينجا لازم است يادآوری نمايم که شرکت ايران شيندلر از شرکتهای تابعه شرکت سهامی تأسيسات ساختمان « تسيس» بود و شرکت مذکور در پنجم ديماه سال 1346 توسط آقايان دکتر هوشنگ نهاوندی وزير آبادانی و مسکن مهندس روحانی وزير آب و برق و تيمسار سپهبد صيفی وزير جنگ تأسيس شده بود و در آن سالها از اهميت خاصی برخوردار بود. خاطره نويسی بخشی از محفوظات هر کشوری با هر فرهنگ و سنتی می باشد که از ديرباز رواج داشته، و به سبب بازنمودن گوشه هايی از اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی جوامعی که نويسنده در آن می زيسته از اهميت ويژه ای برخوردار است.
قدر مسلم آنکه خاطره نويس تلاش دارد گوشه هايی از آنچه در جامعه رخ داده است برای آگاهی ديگر افراد و نسل های بعدی به ثبت برساند و لذا قصد بنده از بازگو نمودن گذشته تا حال نيز بر همين اساس می باشد که اميدوارم خوانندگان عزيز اگر نقصانی در آن می بينيد به بزرگواری خويش ببخشايند.
برج مخابراتی میلاد
شهر تهران بعلت داشتن پستی و بلنديهای زياد دارای شرايط نامساعدی برای انتشار امواج مخابراتی و تلويزيونی است بطوريکه نصب آنتن های تقويت کننده در ارتفاع دکل ها نيز نتوانسته است مشکل تپه های کوی نصر با در نظر گرفتن ويژگيهای فنی و ديگر امتيازات بهترين نقطه برای احداث برج ارتباطات تهران تشخيص داده شد علاوه بر اين دستور وزارت کشور به شهرداری برای احداث يک هتل بين المللی جديد و نيز تصميم به متمرکز ساختن فعاليتهای بين المللی تجاری تهران باعث شد تا شرکت يادمان سازه در سال 1373 برای احداث و بهره برداری پروژه عظيم مرکز ارتباطات بين المللی تهران تأسيس شود .
مرکز ارتباطات بين المللی تهران از چهار بخش مجزا تشکيل شده است : برج مخابراتی ، تلويزيون ، مرکز همايشهای بين المللی ، هتل 5 ستاره و مرکز تجارت بين المللی که هرکدام با کارائی های مستقل پيوند خاصی با يکديگر دارند .
برج مخابراتی ، تلويزيونی با ارتفاع 435 متر ، پس از برج تورنتو با 3/553 متر ، برج مسکو با 3/533 متر و برج شانگهای با 460 متر ارتفاع ، چهارمين برج مخابراتی بلند دنيا محسوب می شود و با زيربنائی حدود 12 هزارمتر مربع در ساختمان رأس برج ، بزرگترين زيربنا را در بين برجهای ديگر دارد .
مرکز همايشهای بين المللی با 9 طبقه و 50،000 متر مربع زيربنا ، 1،500 نفر ظرفيت دارد که در کنار هتل 5 ستاره بين المللی با 80،000 مترمربع زيربنا شامل 500 اتاق و 17 طبقه ( 14 طبقه عمومی و 3 طبقه اختصاصی ) قرار دارد و از طريق آسانسورهای مجزا و تونلهای ارتباطی ، دسترسی به اين دو مکان با امنيت کامل امکان پذير است .
مرکز تجارت بين المللی نيز با 216،000 متر مربع زير بنا با هدف متمرکز کردن بسياری از دفاتر شرکتهای خارجی پراکنده در سطح شهر و ايجاد شبکه های اطلاع رسانی تجاری و تجارت الکترونيکی احداث خواهد شد .
علاوه بر اين در طراحی اين مجموعه فضاهائی برای نهادهای مختلف تجارت خارجی همانند وزارت بازرگانی ، بورس ، بانکها ، بيمه ، گمرک و ... در نظر گرفته شده است . همچنين نزديک بودن اين مجموعه به بزرگراه های اصلی شهيد همت ، شهيد چمران ، شيخ فضل الله نوری و رسالت امکان دسترسی را تسهيل می کند .
ايده طراحی معماری برج از باغ شازده ماهان کرمان گرفته شده است که متشکل از يک آبنما در وسط و آبشارهای کوتاه در اطراف است .
در رأس آبنما ، برج قرار گرفته و در دو طرف آن در قسمت غرب مرکز همايشهای بين المللی ، در قسمت شرق هتل 5 ستاره و در قسمت شمال طرح هم ، در دو طرف مرکز تجارت بين المللی قرار گرفته است . محاسبات اين برح توسط کارشناسان ايرانی انجام شده است و يک شرکت کانادائی وظيفه کنترل اين محاسبات را بعهده داشته است .
فن آوری قالبهای لغزان که برج با استفاده از آن ساخته می شود از يک شرکت سوئدی خريداری شده است و تعدادی از کارشناسان اين شرکت بر کار هدايت قالبها نظارت دارند از نکات قابل توجه شاقولهای ليزری می باشند که بر روی قالبها قرار دارند و به وسيله آنها تراز بودن برج در هر مرحله بررسی می شود برای اطمينان از مقاومت برج در مقابل حوادث طبيعی مطالعات گسترده ای انجام شده است بدين ترتيب که با بررسی گسل های اطراف محل تا شعاع 200 کيلومتری پرقدرت ترين زمين لرزه ممکن محاسبه شده و با ضريب اطمينان نزديک به 2 و برای مقاومت در مقابل زلزله هائی با قدرت حدود 2/7 ريشتر طراحی انجام شده است برای محاسبه تأثير باد بر سازه نيز آزمايشهائی با استفاده از تونل باد و ماکتهای برج در مقياسهای کوچکتر انجام گرفت و طراحی به گونه ای انجام شد تا برج در مقابل بادهای با سرعت تا 160کيلومتر بر ساعت مقاومت کافی داشته باشد . در اين سرعت ميزان تغيير مکان سازه حدود 50 سانتيمتر پيش بينی می شود .
عمليات خاکبرداری در تابستان 1375 آغاز شد و شفت يا بدنه برج بر روی پی گسترده با قطر 66 متر قرار گرفت . ارتفاع اين پی در کناره ها 3 متر و در وسط 14 متر می باشد در طول بدنه برج 6 محل برای آسانسور و يک پله اضطراری به همراه يک فضای خالی به اندازه 8*8 متر در نظر گرفته شده است که لوله های تأسيساتی و کابلهای برق از آن عبور می کنند و به فاصله هر 12 متر سقفی برای دسترسی به اين تأسيسات وجود دارد . آسانسورهای اين برج 21 نفره با ظرفيت 1،600 کيلوگرم و سرعت 7 متر در هر ثانيه می باشند در پای برج يک ساختمان 4 طبقه با زير بنای 15،000 متر مربع وجود دارد که بخشهای تجاری ، نمايشگاهی ، رستوران ، تريا و ... را در بر می گيرد . از ارتفاع حدود 247 متری ساختمان رأس برج پيش بينی شده است که به قسمت بالای شفت متصل می شود . قطر اين ساختمان 12 طبقه به تدريج تا طبقه ششم افزايش می يابد و به 60 متر می رسد و سپس از ميزان آن کاسته می شود تا به 8/16 متر که ميزان قطر انتهای شفت است برسد . از اين 12 طبقه طبقات دوم و يازدهم مربوط به تأسيسات برج می باشند .
طبقه اول طبقه اي ايمن از آتش می باشد که در صورت بروز آتش سوزی در طبقات بالا افراد می توانند از طريق پله به اين طبقه حرکت کنند و به وسيله دو آسانسور که ضد حريق طراحی شده اند به پائين منتقل شوند . علاوه بر اين پله اضطراری نيز تا پائين برج ادامه دارد . طبقه سوم يک سالن ديد سربسته است که امکان نظاره شهر تهران توسط چشمان مسلح يا غير مسلح را فراهم می کند . طبقه چهارم که در اصل يک و نيم طبقه می باشد تريای سالن ديد است . طبقه بعد يک گالری هنری آزاد است که غرفه های آن می تواند در اختيار ارگانهای مختلف قرار گيرد . طبقه ششم يک رستوران گردان خواهد بود که بخش کناری آن ، با ظرفيت 500 تا 600 نفر با سرعت يک دور در ساعت دوران خواهد کرد و بخش ميانی آن به آشپزخانه و ساير تجهيزات خدمات رسانی رستوران اختصاص خواهد داشت . طبقه هفتم و هشتم مربوط به فرستنده های تلويزيونی ، FM و دستگاههای مخابراتی متعلق به شرکت مخابرات يا وزارت پست و تلگراف است . طبقه بعد يک رستوران تشريفاتی ويژه جلسه های خصوصی است . طبقه دهم سالن ديد سرباز است که در اين بخش مردم می توانند از روی بالکنها با چشمان مسلح يا غير مسلح به تماشای شهر بپردازند . تأسيسات و موتورخانه آسانسور در طبقه يازدهم قرار خواهد گرفت و طبقه دوازدهم گنبد آسمان خواهد بود که حدود 300 متر زيربنا خواهد داشت و تمامی سقف و ديوارهای اين بخش به شکل گنبدی و شيشه ای ساخته می شود و از داخل آن و در ارتفاع حدود 300 متری از پای برج می توان آسمان و شهر تهران را تماشا کرد . بر روی بدنه برج و در ارتفاع 315 متری يک دکل فلزی به ارتفاع 120 متر نصب خواهد شد .
کدهای استاندارد ايمنی |
||
رديف |
موضوع |
شرح |
1 |
استاندارد آسانسور |
En81 |
2 |
کابين |
سيستم حفاظت درب به روش اتوالکترونيک ، کنترل اضافه بارها با نمايشگر ، ديکتور مادون قرمز وجود مسافر در بالای درب |
3 |
حفاظت در برابر آتش |
درب چاهک با مقاومت حداقل 2 ساعت در برابر آتش |
4 |
درجه حفاظت |
Jp21 يا بالاتر |
5 |
تجهيزات ايمنی |
تخليه اضطراری کابين به روش دستی از طريق موتورخانه ضربه گير برای چاله و سقف چاهک ، سيستم ترمز اضطراری تدابير ايمنی در برابر خرابی کابل های سيم بکسل |
رديف |
موضوع |
شرح |
1 |
تعداد |
به صورت سه مجموعه دوبلکس |
2 |
نوع |
باری و مسافری |
3 |
ظرفيت |
21 نفره ، 2 هزار کيلوگرم بار |
4 |
سرعت |
7 متر بر ثانيه |
5 |
محدوده حرکت |
302 متر |
6 |
تعداد توقف ها |
L2 – l6 = 14 , l1 = 15 |
7 |
سطح بازشونده درب ها |
2100 mm * 1100 mm |
8 |
تعداد درب ها |
در جلو l1= 15 ، در جلو l2 = 14 |
رديف |
موضوع |
کابين |
1 |
نوع |
لوکس و زيبا |
2 |
نظرات شما عزیزان: آخــــرین مطالب
Copyright 2010 - alapay919.loxblog.com & Designer: |